مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۸

آمد دی دیوانه و شبهای دراز

مائیم و شب تیره و سودای دراز

ما را سر خواب نیست دل یاوه شده است

آنرا که دلیست تا کند پای دراز