مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۰

هر کو بگشاده گرهی می‌بندد

بر حال خود و حال جهان میخندد

گویند سخن ز وصل و هجران آخر

چیزیکه جدا نگشت چون پیوندد