مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲

پرورد به ناز و نعمت آن دوست مرا

بردوخت مُرَقَّع از رگ و پوست مرا

تن خرقه و اندر او دل ما صوفی

عالم همه خانقاه و شیخ اوست مرا