منم سرآمد دوران که طبع من داند
چهار جوی جنان از پی جهان کندن
به من به جنبش همت توان رسید بلی
گهر چگونه توان یافت جز به کان کندن
هزار سال فلک جان کند نشیب و فراز
که چون منی به کف آرد مگر به جان کندن