خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن؟
تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
غم دل چند توان خورد؟ که ایام نماند
گو نه دل باش و نه ایام چه خواهد بودن؟
۳
مرغ کمحوصله را گو غم خود خور که بر او
رحم ِ آن کس که نهد دام چه خواهد بودن؟
باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن؟
دسترنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن؟
۶
پیر میخانه همیخواند معمایی دوش
از خط جام که فرجام چه خواهد بودن
بردم از ره دل حافظ به دف و چنگ و غزل
تا جزای من بدنام چه خواهد بودن