عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴

ای شعله‌ای از پرتو رویت خورشید

رویم ز غمت زرد شد و موی سفید

از وصل تو هر که بود در جمله جهان

برداشت نصیبی و من خسته امید