خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۱

تا بود جوانی آتش جان افزای

جان باز چو پروانه بدم شیفته رای

مرد آتش و اوفتاد پروانه ز پای

خاکستر و خاک ماند از آن هر دو بجای