خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵

خاقانی را آنکه بود سلطان هنر

چون شمع بسی نشست بر کرسی زر

اکنون چو چراغ است به کشتن درخور

بر نطع نشسته اشک ریزان در بر