صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۶

گر مَردی و نیست پای اکرامت لنگ

بر جام کسی مزن بنا کامی سنگ

مردی کرم است و مردمی سَتّاری

در مردی و مردمی مکن هیچ درنگ