میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۵

در خانه عشق تا که من بنشستم

از هر فکری بجز خیالت رستم

آسوده شدم که برد سلطان غمت

در کاخ وجود هر چه بود از دستم