طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷

از عقده های زلف بتان شانه نگذرد

این مرغ تنگ چشم ز یک دانه نگذرد!

گر شمع بگذرد ز سر خنده، عیب نیست

باید زگریه های غریبانه نگذرد

فرمان شمع کآمده از شعله سر به مهر

جز بر قلمرو پر پروانه نگذرد