میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

بعد عمری که دمی یار من زار شود

پرده شرم مرا مانع دیدار شود

شمع من! منع من از آه شرربار مکن

که ترا این سبب گرمی بازار شود

چون شود بر سر آزار من، اینش غرض است

که شکایت کنم و موجب آزار شود

چون کسی بگذرد از کوی تو، میرم که مباد

بیند آن سلسله زلف و گرفتار شود

سبحه در کف چو کنم سجده آن بت میلی

تار تسبیح مرا رشته زنّار شود