از رسول بزرگ، واعظ شهر
گفت روزی حکایتی خندان
که به روز قیام حی قدیم
چون دهد امتزاج چار ارکان
هر چه از کافر و مسلمان هست
جمع گردند با تن عریان
میکند جبرئیل از مخلوق
ردههایی جدا ز پیر و جوان
هرچه پیر است سوی نار برد
هرچه باشد جوان برد به جنان
پیره زالی کریه و بد منظر
گفت با واعظ ای خجستهبیان
این حدیثی که نقل فرمودی
ز آن رسول بزرگ هر دو جهان
شامل حال ما اگر باشد
تیز بر ریش مردم نادان