نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶ - سید جلال الدین عضد فرماید

ای برگ گل سوری از خار مکن دوری

از خار مکن دوری ای برگ گل سوری

در جواب آن

ای مخفی کافوری از پنبه مکن دوری

از پنبه مکن دوری ای مخفی کافوری

در پرده مستوری والا نتواند بود

والا نتواند بود در پرده مستوری

ای جبه بدستوری من مینهمت پنبه

من مینهمت پنبه ایجبه بدستوری

درویش تو معذوری در پاچو ازارت نیست

درپا چوانارت نیست درویش تومعذوری

ایشرب تو منظوری مدفون بودت ناظر

مدفون بودت ناظر ایشرب تو منظوری

حبری خوش و صابوری خواهم ببر آوردن

خواهم ببر آوردن حبری خوش و صابوری

از رخت نو سوری قاری فرجی بادت

قاری فرجی بادت از رخت نو سوری