در بدخشان لعل اگر از سنگ میآید برون
آب رکنی چون شکر از تنگ میآید برون
در جواب آن
پیش درزی جامه کز تنگ میآید برون
چند تنقیصم دهد از سنگ میآید برون
یادم آرد ار برآن نرمدست چون حریر
ناله ابریشمی کز چنگ میآید برون
دستگاه صبغه الله از خم نیلی نگر
هر سحر کاین اطلس گلرنگ میآید برون
آب رکنی از دل خارا چو حبرماویست
یا خشیشی جامه کز تنگ میآید برون
آنکه بودش صوف و اطلس از همه نوعی به جهد
این زمان از عهده خود رنگ میآید برون
فوطه شیر و شکر از تنگه بازارگان
در لطفات چون شکر از تنگ میآید برون
میرسد از تنگنا کتان پرپهنا به خلق
چون به قاری میرسد پرتنگ میآید برون