سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۰

درد دلم از طبیب بیهوده مپرس

رنج تنم از حریف آسوده مپرس

نالودهٔ پاک را از آلوده مپرس

در بوده همی نگر ز نابوده مپرس