سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷

باد سحری خوش حرکات افتاده ست

آب ازدم او، آب حیات افتاده ست

عیش خوش ما چرا نباشد شیرین

در باغ که سربه سر نبات افتاده ست