خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۲

آن موی میان که تا میان دارد موی

از مردم چشم من نهان دارد روی

گفتم سر زلف تو پراکنده چراست

گفتا که سخنهای پراکنده مگوی