خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۵

دلدار مرا بدلبری نیست عدیل

در عین خمار چشمش افتاده علیل

مانند مهی که جبهه ی او بَدرَست

در بلده ندیدم قمری با اکلیل