خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۰

عیسی نفسا ز خسته دم باز مگیر

یکدم نظر از اهل ندم باز مگیر

ای یک دو نفس که از حیاتم باقیست

ای اهل قدم زمن قدم باز مگیر