خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۹

هر دم که ز آب چشم ما آرد یاد

بر چهره ز دیده دجله ریزد بغداد

با سنگدلی هنوز می نالد کوه

زین درد که داد جان شیرین فرهاد