خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۳

چشمم چو نظر بر رخ یار اندازد

بر راه دلم ز غصّه خار اندازد

بس گوهر ناسفته که هر نیم شبم

در پای دو دیده بر کنار اندازد