یغمای جندقی » دیوان اشعار » سرداریه » رباعیات » شمارهٔ ۸۱

عقل و دل و دین بستم از آن زلف دراز

بر رخ در فردوسم از آن خال فراز

ای دانه تو گندم آدم خواره

وی سنبل تو خوشه خرمن پرداز