یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲

حاصل من چیست ز فرزانگی

رنج، خوشا عالم دیوانگی

آنکه سر زلف تو زنجیر ساخت

داد به ما منصب دیوانگی

بو که نمائیم به خویش آشنا

هست به خویشم سر بیگانگی

بهر سمند تو سلیمان نشان

مور شود طالب بی خانگی

لعل لبت چون هوس می کند

کعبه کند دعوی میخانگی

غیر تو یغما به کمند بتان

کس ننهد گردن مردانگی