واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۹

عمری به عبث همنفس قال شدیم

از بس کردیم قال از حال شدیم

گفتیم: مگر گوش بر آوازی هست

دیدیم کرند گوشها، لال شدیم