واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸

ای خواجه بخیل که هرگز ندیده است

از شدت فشار کفت سیم و زر فرج

موران خرجها نتوانند دخل کرد

در خرمن زری که شود از کف تو دج

وعد و وعید جنت و نارت، بحج نبرد

شاید برد خرید و فروش منا به حج