درود پاک تو بر ریش باصفا واعظ
که ره ز قول تو دور است تا خدا واعظ
تو از عذاب خدا ما ز مغفرت گوییم
نگاه کن تو کجایی و ما کجا واعظ
۳
نفس ز دوری و بیگانگی زنی هر دم
مگر دل تو به حق نیست آشنا واعظ
شد از وعید تو پرگوش ما چه می گویی
اگر به حشر بریم از تو ماجرا واعظ
ز جهل شوم به وحدت نیاوری اقرار
تو را چه زهره تکذیب اولیا واعظ
۶
فراز عرش نشان خدای می گویی
کشد خدای به چشم تو توتیا واعظ
کلام حق به غلط تا به کی کنی تفسیر
تو هیچ شرم نداری ز مصطفا واعظ؟
کجا حدیث «نظیری » تو را فروغ دهد
نداده آیت قرآن تو را ضیا واعظ