مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۱

رفتی تو و اشک لاله‌گون دل من

شد سلسله جنبان جنون دل من

چون گل که دمد ز خاک و خون دل من

خرگاه برون زد از درون دل من