مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱

دور از تو مرا رنج و گلابی که مپرس

دردی که مگو غم و ملالی که مپرس

گفتی که چه حال داری از دوری من

دارم ز جدائی تو حالی که مپرس