یارب آن مُغبَچهٔ شوخ ز میخانهٔ کیست؟
مست در میکده از ساغر و پیمانهٔ کیست؟
سوی مسجد شده و غیرت آن میکشدم
پیش من گرچه یقین است که در خانهٔ کیست
گنجِ حُسن است و سوی اهلِ محبت گذرش
وه که تا میلِ دلش جانبِ ویرانهٔ کیست؟
خلق دانست که آن رشکِ پری یارِ من است
دلِ سودازده ناگفته که دیوانهٔ کیست
شهرتِ رِندیام ار نیست یقینت بنگر
که به هر انجمنِ میکده افسانهٔ کیست؟
گوییام: چشمِ سیاهِ تو که را قاتل شد؟
شوخِ خونریز ببین نرگسِ مستانهٔ کیست!
قصدِ مرغِ دلِ فانی اگر آن چشم نکرد
طُرّه و خالِ تو بس دامِ که و دانهٔ کیست؟