آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۳

دوشم دل برد، شاهد بازاری

افتاده من از قفای او باز، آری

میگفتمش: آنچه میبری باز آری؟!

میگفت بصد ناز: نه و، باز: آری