آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

اهل وفا، به آرزوی دل نمی‌رسند؛

زین نخل‌ها فغان که به حاصل نمی‌رسند

ای میر کاروان، به شتابی که می‌روی

واماندگان راه به منزل نمی‌رسند

آن کشتگان که جرم محبت نداشتند

روز جزا به خاطر قاتل نمی‌رسند

آذر، نشان کشتی آوارگان ماست

آن تخته‌پاره‌ها که به ساحل نمی‌رسند