ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴۳

زان نرگس تازه کز بر یار آمد

صد گونه ضیاء به چشم خون بار آمد

تو همچو بنفشه خفته من چون نرگس

چشمم همه شب ز غصه بیدار آمد