ای در دل و جان سواری تو
شیران جهان شکاری تو
در پای در آرد عافیت را
بیداد به دستیاری تو
وی دشمن جان من جهانی
جرمم همه دوستداری تو
عهدی است میان ما و لیکن
موقوف بر استواری تو
کاریست بزرگ عشق خاصه
در نوبت خردکاری تو