قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴

بنگر که چه گفت با دلم چشم براز

چشمی که نیامد از غم هجر فراز

گفتا که ازین گرستن دور و دراز

من رفتم و آن رفته دگر نامد باز