مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۸

اضحک فی الروض ثغر الاقحوان

عبرة الغیم اذا طاب الزمان

ساقیا در مجلس شاه جهان

پیر ده می زانکه عالم شد جوان

هاتها فی الشمس فی باحورها

اسقنیها الخمر یا بدر الحسان

باده ای نه بر کفم چون آفتاب

در شبی چون چتر سلطان ارسلان