مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

گر ترا راحت جان می گویم

آشکارا نه نهان می گویم

من ترا جان و دل ای عهدشکن

از میان دل و جان می گویم

به غمم شاد شوی می دانم

غم دل با تو از آن می گویم

گرچه گویم که دلم زان تو نیست

می شنو کان به زبان می گویم

به یقین از تو به دل بر خطرم

سخن جان به گمان می گویم

من و وصلت ز کجا تا به کجا؟

خفته ام یا هذیان می گویم

دوش گفتی که مجیر آن من است

این به گستاخی آن می گویم