طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

عمریست که از دلم جنون می جوشد

از دیده ام اشگ لاله گون می جوشد

در وادی عشق چشم گریان منست

آن چشمه کزو همیشه خون می جوشد