جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۱

من دل به تو داده ام نکو می دارش

زنهار که بیش از این مکن آزارش

بر دلشده رحم کن تو ای دوست چو نیست

جز لطف تو ای دوست کسی غمخوارش