جانا چه شد که بنده نوازی نمیکنی
ترک جفا و قلب گدازی نمیکنی
ای دل حقیقتیست مرا عشق آن نگار
ای تیره بخت ترک مجازی نمیکنی
رو گوشهای بگیر که اندر هوای عشق
گنجشگکی ضعیفی و بازی نمیکنی
مسکین دلم تو جامه جان را به خون دل
شب نیست کز دو دیده نمازی نمیکنی
بر تخت بخت عشق چو محمود غالبست
با ما بگو که از چه ایازی نمیکنی