جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۱

دل من به دست آر اگر می‌توانی

که جز لطف تو کس ندارم تو دانی

ز درد غم عشق بس ناتوانم

به فریاد من رس اگر می‌توانی

نسیم صبا از من ناتوان [تو]

به گوش نگارم پیامی رسانی

بگویش ز من بیوفایی مکن

چه بد عهد یاری چه نامهربانی

جهان بنده‌ای شد ز درگاه تو

اگر جان ببخشی اگر دل ستانی