ای دلم در لعل شکّرخای تو
جسته جان در قامت و بالای تو
هیچ سروی نیست مانند قدت
من بچینم درد سر تا پای تو
روح بفزاید دگر بار ار زنم
بوسهای بر لعل روح افزای تو
همچو چشمت جان من مدهوش و مست
همچو زلفت دل شده شیدای تو
یک زمان این بنده را در خاطرت
بگذران تا بگذرم از رای تو
غمزهات دلدوز و بس عاشق کش است
زان سر زلفین ماراَفسای تو
ای عزیز من ندیده هیچکس
در جهان چون ترکش شهلای تو
گل به بستان گر بود با رنگ و بوی
کی بود چون چهره زیبای تو