اگر، نه وصل تو باشد جهان نمیخواهم
چه جای هر دو جهانست جان نمیخواهم
اگر، نه روی تو بینم چه حاصل از دیده
وگر، نه ذکر تو گویم زبان نمیخواهم
اگر، نه سرو روان قد تو را بینم
به جان دوست که در تن روان نمیخواهم
اگر قدت به بر آید مرا شبی صنما
به بوستان گل و سرو روان نمیخواهم
به صبحدم چو گل وصل چینم از گلزار
صداع ناخوش هر باغبان نمیخواهم
به کوی عشق تو خواهم که رخ نهم بر خاک
ولیک زحمت آن آستان نمیخواهم
توانم آنکه فغان دارم از تو در کویت
ولیک دردسر دوستان نمیخواهم