هر دم از عشقت دلم خون میشود
خون دل از دیده بیرون میشود
روی من چون کهربا گشت از غمت
وز سرشکم باز گلگون میشود
گرچه یادم بر دلت کمتر بود
مهر تو بر جانم افزون میشود
از وصالت چون الف بودم کنون
در فراقت پشت من نون میشود
گرچه با ما داشتی میلی چه سود
هر زمان طبعت دگرگون میشود
ای دل از دلبر مبین این جورها
این همه از بخت وارون میشود
جان و دل در کار عشقت کردهام
تا ببینیم عاقبت چون میشود
دلبر سنگین دل از ما فارغست
گر جهانی را جگر خون میشود