فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۴

بی دوست شب فراق غم خوردن به

غم خوردن و دندان به دل افشردن به

گر زندگی این است که دل دارد و من

صد بار ز زندگی بود مردن به