اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۵۸

راست رو را غمی از عربده دشمن نیست

ره چو باریک شود وسعت برگشتن نیست

راه حرف است که دارد ز تو دورم فریاد

ور نه در بزم تو نزدیکتری از من نیست