اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۴۲

دل از خواری ببالد عزتش هست

خریداری ندارد قیمتش هست

کف خاکی کزان فرسوده تر نیست

سرشت ذره کی در طینتش هست