اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۸۵

تا عارض نسرین تو رشک گل باغ است

بس بلبل دلسوخته کز دست تو داغ است

جان نیست دریغ از تو اگر بر سر لطفی

سربازی پروانه ز گرمی چراغ است