اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲

خرابه گرد فلک احتشام آه من است

رسید سلسله صبح و شام آه من است

چه صیدها که به فتراک یار خواهم بست

اثر حریص شکار است و دام آه من است

ز جستجوی سواری غبار خواهم شد

کسی که می رسد اول به کام آه من است

طلسم هاست که ناز و نیاز می بندد

حلال خنده یار و حرام آه من است