اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۹

گر کوزه تن سفال در یوزه شود

از حکمت حق دگر همان کوزه شود

فیروزه مرده زنده شد پس چه عجب

گر مرده دگر زنده چه فیروزه شود